دیار ِقاصدک
دیار ِقاصدک

دیار ِقاصدک

بهانه هایی برای نوشتن

 

*چه خوب است اگر؛ 

بهانهء نوشتن های کسی باشی... 

بهانهء بغض هایش ، شعرهایش ، آوازهایش ، 

بهانهء دقیقه ها زُل زدن به عکسی صامت و ساکت 

بهانهء لبخندهایش ، قهقهه هایش ، اشک هایش ، 

بهانه نگرانی هایش ، بهانهء بهانه گیری هایش
حتی...
حتی؛ بهانه ی سکوت کردنش....
این روزها اما....؛
چقدر از بهانه ها دور افتاده ایم...؟!

*برگرفته از کامنتی خصوصی از ته تغاری عزیز!! * 


 کلام ِ اول را مادر با لالایی های خود و بهانه های شب بیداری اش؛ 

آرام آرام در گوشمان نجوا کرد.. 

راه رفتن مان آموخت و هربار زمین خوردن مان بهانه ای بود برای دلهره هایش.. 

اما این کودک نوپا گویی هنوز خیلی چیزها را نمیدانست و از طاقت مادر خارج ، 

تا آگاهی بخشد بر ندانسته های کودک.! 

پس مادر" آن پرورش دهندهء در دامن خود، 

نیاز به پرورش دهنده ای دیگر دید برای جهل و ناآگاهیه فرزند.. 

واین چنین بودکه خدای بزرگ،ربّ الارباب،پروردگار جهانیان، برای پرورش ِ این کودک 

که قراربود جانشین و خلیفه ای باشد بر گذشتگان و چراغ راه آیندگان، معلّم را آفرید.. 


 امروز نیز بهانه ای شد تا به پاس زحمات و جانفشانی های پروردگار ِ روح و 

روان کودکی مان صمیمانه از آموزگاران و معلم های خود تشکر کرده و 

دست مریزادی بگیم به این همه گذشت . 

امروز بهتر و عالمتر از گذشته میدانیم که هیچ نمیدانیم!  

و بابت این ندانسته ها تو را سپاس معلم مهربان 


 معلم عزیز، تو به من آموختی: مـیم را و عـین را و لـام را و مـیم ومـیم را ! 

هـ را و ر را و ب را و الـف را و نـون را تا بهانه ای داشته باشم برای گفتن ِ : 

معلم مهربان " دوستت دارم 


 پ.ن: خانوم معلم عزیز و پرستوخانوم مهربان

آنچه عرضه شد تحفه ای بودناقابل به پاس مهربانی ها و الطاف بی دریغ تان! 

امیدکه کم و کاست را برمن ببخشید چون وقت تنگ بود و دلمشغولیهای دنیا! 

باعث شد نتونم بدرستی حق مطلب را ادا کنم. مجدداً : 

روز معلم برشما دوستان گرامی مبارک باد

 

 بعدنوشت:چند روز دیگه که گفتم! الانه!!.اومدم و چندتا عکس گذاشتم.عکسهای سفارشی و درخواستی!

 

زنده باشید و همواره سلامت.تابعدیاعلی مدد

نظرات 32 + ارسال نظر
قاصدک سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:37 ب.ظ

سلام

اولللللللللل

ط. ن . ب

قاصدک سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:44 ب.ظ

خدمت رسیدم که بگم:
خب ببخشید که مدتیه پست هام زرق و برق! نداره و کاملا ساده ست
باورکنید دیشب سینوزیت امونم را بریده بود..تازشم: خانوم معلمتین! تو بارون و بادسختی که دیشب میومد رفتم روزنامه فروشی محل تا از روی جلد مجله زن روز این هفته! یه عکس بندازم و بذارم برا این آپ اما بارون باعث شد روزنامه فروشه بساطشو جمع کنه و اصرار منم بیفایده بود.پس بناچار خیس و آب کشیده و دمغ برگشتم خونه و آخرش امروز آپ کردم.پس اگر عکس برا این پست خواستید عکسه مجله زن روز تقدیم به شما ازکیسه خلیفه بخشیدم
ضمنا.خاطرتون خیلی عزیزه که وسط بازی پرسپولیس الهلال اومدم آپ کردم هااا
درضمنشم.خانوم معلم.یه مسیج اومده برام خطاب به شما:
سلام بابایی..چطوری؟!
ازطرف منم به خانوم معلم تون! تبریک بگید
ارسالی از بین راه اصفهان تهران:ته تغاری

پرستو سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:26 ب.ظ

سلام قاصدکعزیز
همشهری مهربان
محشر خان

ممنونم .
به خدا این چند روزه همه جوره دوستان ما رو مورد لطف خودشون قرار دادنوحسابی شرمنده مون کردن .

ممنونم قاصدک عزیز ک هر ساله، پست های مهربانانه ی شما، شاملحالمون میشه .

ممنون قاصدک عزیز .
امیدوارم که همیشه ی ایام شاد و پرانرژی باشید .

پرستو سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:27 ب.ظ

قاصدک جان
چند روز یعنی چند ماه ؟؟؟؟؟؟

پرستو سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:33 ب.ظ

چه قدر اون شعر اولیه زیباست .

بقیه هم جالبن، اما اون یه جوری دلنشینه .

ممنون قاصدک عزیز

شما خیلی ماهید .

پرستو سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:33 ب.ظ

من الان عکس سفارشی و درخواستی می خوام!


زود
تند
سریع

پرستو سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:34 ب.ظ









مریم سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:30 ب.ظ

سلام
قاصدک گندت بزنند ! می ذاشتی یک امروزی من یا پرستو اووووووووووووووووول بشیم !
به خدا من تو عمرم قاصدک این مدلی ندیدم !

مریم سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:33 ب.ظ

امروز داشتم فکر می کردم سالهای پیش قاصدک بیشتر تحویلمون می گرفت !
واااااااااااااااااای اگه امروز می گذشت و هیچ خبری از پست نمی شد ؟!!!!

مریم سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:43 ب.ظ

ببم جان همیشه کامنتهای خصوصی ته تغاری اینقدر قشنگه ؟
اگه اینطور باشه که کامنتهای خصوصی من باعث شرمندگیه !
قاصدک عزیز خدا رو شکر می کنم که امروز ما بهانه ای شدیم تا شما یک بار دیگه ما رو میهمان نوشته های ناب و دلنشین تون کنید .
نوشته های شما (چه با عکس و چه بی عکس ) سرشار از لطف و مهربانیه
خدا کنه هیچوقت این لطف و مهربانی رو از دوستان دریغ نکنید .

فاطمه سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:48 ب.ظ

سلام بابایی خوبین؟

خدابد نده بازم سینوزیت؟اخرش عمل کنید چیه اینهمه خودتونو زجر میدین!

تاییدیه داره یا نه؟

فاطمه سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:49 ب.ظ

بازم تبریک میگم به دوتا دوست بسیار عزیزی که واقعا یه وقتهایی زبان قاصره ازبیان تبریک وارادت

یادش بخیر یاد دوران دبستان میفتم با چه ذوق وشوقی کادو میخریدیم ومیبردیم

فاطمه سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:50 ب.ظ

پس منتظر عکسایی که قولشو دادین هستیم!البته هر چه زودتر بهترقول دادین اقا جون اگه اسباب کشی بکنم تا مدتی نت ندارم دیگههههههههه

مریم سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:51 ب.ظ

آخه ببم جان واسه چی تو اون باد و بارون رفتید بیرون ؟! گوگولی این همه عکس داره !
اصلا به خودمون می گفتید براتون پیدا می کردیم !
قاصدک جان اگه ما به شما میم و عین و لام و میم و .... رو یاد دادیم ما هم از شما خیلی چیزا یاد گرفتیم !
اول اینکه از شما یاد گرفتیم در دوستی ثابت قدم باشیم
دوم : در سختی و تنهایی دوستامون رو تنها نذاریم و سنگ صبورشون باشیم
سوم : سعه ی صدر داشته باشیم و عقاید مخالف رو تحمل کنیم .
چهارم : در همه حال به دوستانمون احترام بذاریم
پنجم : همیشه بگیم اول لب بود بعد دندان آمد

مریم سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:53 ب.ظ

فاطمه جان تو اینجایی ؟!
ممنون ببم جان تو این چند روز شما ما رو خیییییییییییییییلی شزمنده کردید
ان شاء الله بتونیم تو شادیهاتون جبران کنیم

مریم سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:01 ب.ظ

قاصدک جان امروز غروب رفتم تو جنگلهای نزدیک خونه مون پیاده روی ...سر راه یک عالمه قاصدک دیدم ! هر کدومشونو که دیدم یادتون کردم !
راستی چه کار خوبی کردید که وسط بازی الهلال پرسپولیس آمدید آپ کردید چون این جوری شاهد باخت تیم محبوبتون نبودید و در نتیجه کمتر دچار تالمات روحی شدید
منم در عوض به محض اینکه خبر آپتون رو خوندم زود تند سریع خدمت رسیدم .
دستتون درد نکنه قاصدک جان . ما رو بدجوری بد عادت کردید ! من حتی اگه یک زمانی دست از وبلاگ نویسی بردارم روز معلم میام اینجا سر می زنم تا ببینم آیا هنوز بهانه ی نوشتن شما هستم یا نه ؟!
ممنون ... تنکس ... شکرا جزیل ...مرسی
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید .

مریم سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:05 ب.ظ

نزدیک بود یادم بره از مسیج ته تغاری عزیز تشکر کنم یک دنیا ممنون محیای نازنین برای اینکه تو راه اصفهان تهران به یاد من بودی.

فاطمه سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:07 ب.ظ

خانم معلم شما که همش میخواین زبان فارسی رایج بشه!چرا فینگلیش وعربی؟


اینقده شماها خوبید که من هرکاری بکنم نمیتونم جبران بکنم

به اقا جونم تبریک میگم خیلی بیشتر از اونایی که بدونم بهم یاد دادین وهمیشه ممنون محبتاو بزرگواریاتون هستم

دست تک تک شماها رو میبوسم

دختروووتون چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ق.ظ

سلام
منم هفته معلم وروز معلم روبه دوتا معلم گلمون ..
خانوم معلمی و پرستوجون تبریک میگم...
مجددد و سجدددد

دختروتون چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:10 ق.ظ

تقدیم به معلمهای گرامی
چوب معلم گل است
هر کی نخوره خل است
یه چند وقته چوب نخورده شدم..

دخترووتون چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:12 ق.ظ

خوش به حال شما...
چه خصوصی های خوشگلی

باران چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:49 ق.ظ

سلام

خداروشکر روز معلم و قدردانی شما از معلمتینمون ، بهانه ایی دست شما داد تا به روز شوید

منم مجدد خدمت مریم عزیز وپرستوی مهربان عرض تبریک دارم امیدوارم همیشه از وجود پرمهرشون بهرمند باشیم وهمواره ازهمراهی وهمدلی هاشون استفاده کنیم

نوشته های محیا جون هم همیشه به دل میشینه خوششششش به حال شما ...

منتظر عکس های سفارشیتون هستیم

دختروووتون که خیلی دوستون داره چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:42 ب.ظ

آواتارم تقدیم به خودتون و معلمتین عزیزم

دختروووو چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 04:48 ب.ظ

اگه یه روز بری سفر بری ز پیشم بیخبر
اسیر رویا ها میشم دوباره باز تنها میشم
به شب میگم پیشم بمونه
به باد میگم تا صبح بخونه
بخونه از دیار یاری
که توش منو تنها نذاری
اگه فراموشم کنی ترک آغوشم کنی
پرنده دریا میشم تو چنگ موج رها میشم
به دل میگم خاموش بمونه
میرم که هر کسی بدونه
میرم به سوی اون دیاری
که توش منو تنها نذاری
اگه یه روزی نوم تو توگوش من صدا کنه

دوباره باز غمت بیاد که منو مبتلا کنه
به دل میگم کاریش نباشه
بذاره دردت جابجا شه
بره توی تموم جونم
تا باز برات آواز بخونم
اگه میخوای باهم باشیم یار یکدیگر باشیم
مثال ایوم قدیم بشینیمو سحر پاشیم
باید دلت رنگی بگیره
دوباره آهنگی بگیره
بگیره رنگ اون دیاری
که توش منو تنها نذاری
اگه میخوای پیشم بمونی بیا تا باقیه جوونی
بیا تا پوست و استخونه نذار دلم تنها بمونه

بذار شبم رنگی بگیره
دوباره آهنگی بگیره



بگیره رنگ اون دیاری
که توش منو تنها نذاری

(اصلا هم دیار قاصدکها نی)



مریم چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:07 ب.ظ

سلام
خوبی قاصدک عزیز ؟
آمدم دوباره ازتون تشکر کنم که کامنت دوستان رو دیدم
باران عزیز ...فاطمه نازنین ...دختروووووووووووووی مهربون کاش اینجا گل بود تا هوارتاشو به پاس تشکر و قدردانی از مهر و محبت شما تقدیمتون کنم

شرمنده ایم ز دوست، که دل نیست قابلش
باید برای هدیه، سری دست و پا کنیم



سکوت پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:13 ق.ظ

سلام جناب قاصدک عزیز و سبکبال واین حرفایی که همه میگن

خوبه که لااقل مادرشوهرمو تجویل گرفتید ها وگرنه از ناراحتی خون به دل عروسشون میکردن این روز

منم این روز را خدمت تمامی معلمان ایران زمین بااندکی تاخیر تبریک میگم
میگما خداییش خصوصی دخترووووو قشنگ بود دستشون درد نکنه منم دلم خصوصیهای این مدلی خواست

انشالله بهترباشید
منتظرتونیم
شادباشین وعاشق حق
وخدای بهارنگهدارتون

کوثر پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:19 ب.ظ

سلام بربی وفاترین عموی دنیا از جنس قاصدکش
هفته ی بزرگداشت معلم وتبریک وتهنیت میگم
قبلا خدمت این عزیزان تبریک گفتم خب بازهم میگم مکه اشکالی داره
ئئئه یادم رفت شما رو این شکلکحساسین نباید بذارم
چه خصوصیهای خوشگلییییییییی
خب همه که مثل شما نیستند که توخصوصیاشون فقط این شکلی باشن
این شکلی بهترترتره
بهر حال مجددا تبریک میگم

مریم پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:21 ب.ظ

سلام
می گم ببم جان انگار دوباره نت زده شدید !!!
چه خاکی به سرمون کنیم این دیگه چه درد و مرضیه که بهش مبتلا شدید ؟!
کاش یک حبّی ، یک آمپولی چیزی می زدید شاید افاقه می کرد !
راستی بالاخره آهنگ رو گذاشتید مباکررررررررررررررررررررره !
کوثر عزیز ... عسل بانو ممنون و سپاسگزار

فاطمه پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:18 ب.ظ

سلام مریم بانو..

من بگم چرا بابایی اخر هفته ها غیب میزنه؟

واسه اینکه ادینه ها رو اپ نکنه!نمیدونم چه طلسمیه اخر هفته انواع واقسام مریضیا میاد سراغشون؟بنظرتون این طرحشون سوخته نیست؟؟؟؟
منکه بابامو لوس نمیکنم مثل سمانه که لی لی به لالاش میذاره!

فاطمه پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:20 ب.ظ

حب به قرص میگید؟واژه ی نامونوس بکارمیبرید بانو؟این دهه شصتی ها واقعا نوبرن

اقا جوووووووووووووووووووووووووووون چرا اهنگ منو دزدین!بخدا من این اهنگو دوهفته ایه که دارممممممممممممممممممممممممممممممم

فاطمه پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:22 ب.ظ

دعا میکنم اهنگتون خش دار بشه ونخونه!

از اون ابجی ایش ایشو بپرسین کی اول این اهنگو گذاشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

دختروووتون شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:23 ب.ظ

سلام عزیزتر از جانم

کجایید خب.
....
خانوم معلمی ما فقط وظیفه انجام دادیم و در برابر بزرگواری و مهربونی های شما شرمنده هیچ
...
دیگه آهان سکوت عزیز.. ته تغاری من نیستم هاااا

ایشششششششششش
کجا ما ازاین شانسا داریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد